آمار مطالب

کل مطالب : 1892
کل نظرات : 71

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 833
باردید دیروز : 84
بازدید هفته : 964
بازدید ماه : 3984
بازدید سال : 194392
بازدید کلی : 519090
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 7 شهريور 1391
نظرات
 

یک زن و دو هوا

        

از مترو پیاده شدم و آروم به سمت خروجی خیابون حرکت کردم. هر چی به خیابون نزدیک تر می شدم همهمه های بیشتری به گوشم می رسید و توجهم رو جلب می کرد.

از پله ها که بالا اومدم دیگه همهمه ها به سر و صدا تبدیل شده بود. چند خانم محجبه و چادری که تقریباً معلوم بود از نیروهای انتظامی هستن با چند خانم که پوشش مناسبی نداشتن درگیری لفظی داشتن.

انگار می خواستن خانمها رو ببرن به سمت ون هایی که در گوشه ای دیگر از میدان پارک شده بود و اون خانمها هم مقاومت می کردند و کلا منکر بد حجابی خودشون می شدن.

کمی به تماشای این صحنه پرداختم و کمی بیشتر دورو برم رو نگاه کردم. همه جور لباسی دیده میشد. کوتاه، بلند، سبز، زرد، قرمز و گاه گاهی هم چادر هایی مشکی!

 

مادر و دختری از کنارم رد شدن که خیلی هواسم رو پرت کردن، خانم بسیار محجبه و چادری بود و برخلاف مادر دختر سر و وضعی بسیار

 

تعداد بازدید از این مطلب: 570
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 190 صفحه بعد

********به وبلاگ من خوش آمدید********* خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم . آمین یا رب العالمین


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود